صبغه الله

به وبلاگ رنگ خدا خوش آمدید - ما را با نظرات خود راهنمایی کنید

به وبلاگ رنگ خدا خوش آمدید - ما را با نظرات خود راهنمایی کنید

صبغه الله

وبلاگ صبغه الله (رنگ خدا)

........................................

سلام دوستان

خوش آمدید

دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید

........................................

هوای این روزای من، هوای سنگره، یه حسی روحم تا زینبیه می بره...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۵، ۱۲:۱۷ - ف. تفتی
    :)
نویسندگان

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

چرا امام حسین علیه السلام صلح نکرد؟ و قیام کرد؟

قدرت ابوسفیان مقارن و همزمان با حکومت و نبوت ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود.

قدرت معاویه مقارن و همزمان با امامت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام بود.

قدرت و حکومت یزید نیز با امامت حضرت امام حسین علیه السلام مقارن بود.

http://www.aviny.com/Occasion/Enghelab_Jang/motahari/89/sh-motahari.jpg

استاد شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی می فرمایند :

امام حسین علیه السلام نامه خود را به برادر گرامیشان علت قیام خود را انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و احیای دین جدشان حضرت رسول معرفی می کنند.

سوال : مگر امام حسن علیه السلام با معاویه مقارن نبود پس چرا امام با او صلح کرد و قیام نکرد؟ و چرا امام حسین علیه السلام همچون برادر بزرگوارشان با یزید صلح نکردند؟

پاسخ : باید گفت ابوسفیان و معاویه ادعای پادشاهی و حکومت و سلطنت داشتند و خود را خلیفه و جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی خواندند و همچنین به شکل علنی و آشکارا به اصول و ارکان اسلام تعرض نمی کردند و حتی خودشان ظاهر مسلمانی را حفظ می کردند و نماز می خواندند و روزه می گرفتند ولی همیشه نفاق و کینه ی خود را مخفی نگه می داشتند در صورتی که یزید خودش را خلیفه مسلمین می خواند و آشکارا به اصول و ارکان اسلام تعرض می کرد و می خواست از امام حسین علیه السلام امضاء بگیرد تا این امضاء تاییدی بر خلافتش باشد به همین دلیل امام در نامه خود به برادرشان مسئله امر به معروف و اصلاح دین جدشان را مطرح کردند و باید گفت که زمانی از عبارت اصلاح استفاده می کنیم که چیزی از اصل خود را فاصله گرفته باشد و منحرف شده باشد و امام به این یقین رسیده بودند که اگر مقابل یزید نایستند و قیام نکنند در آینده چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند بنابراین می توان گفت اصل دین در خطر بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۷
ابراهیم

شهید بابایی در محرم

از کودکی در عزاداری ها شرکت می کرد و در تعزیه نقش های مختلفی را اجرا کرده بود از جمله نقش حضرت علی اکبر سلام الله علیه.

فرمانده پایگاه بود و بعد هم ارتقاع گرفت فرماده کل نیرویی هوایی شد.

محرم که فرا می رسید به هر طریقی که بود جلسات و پروازهایش را هماهنگ می کرد و خودش را به جمع عزاداران محرم می رساند ؛ کفش هایش را در می آورد و در کنار آنان به ارابابش احترام می کرد و سلام می داد ، گاهی هم خودش نوحه می خواند.

از کتاب پرواز تا بی نهایت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۵
ابراهیم

چند روز پیش خبری از یک مادر شهید خواندم  که خیلی من را به فکر واداشت که برای شما بیان می کنم.

در سال ۱۳۸۸ کاروانی از ایران به سمت مکه مکرمه و مدینه منوره برای انجام حج تمتع حرکت کرد.

آقای هاشمی یکی از خدام است و در سرزمبن عرفات مشغول فعالیت می باشد که متوجه می شود مادر شهیدی در زیر باران در حال آمدن به سمت چادر ها است . تمام لباس های مادر خیس شده است ، آقای هاشمی از وی سوال می کند که در زیر باران شدید کجا رفته بوده؟  مادر اول از جواب دادن طفره می رفت ولی در آخر در مقابل استقامت آقای هاشمی گفت :

دستشویی ها خیلی کثیف بود ، رفته بودم آنها را تمیز کنم.

مادر رفته بود به حجاج خدمت کند ، برای رضای خدا ...  همچون فرزندش که در راه خدا شهید شد.

شهدا در دامان این مادران پرورش یافتند ...

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۲ ، ۱۵:۲۷
ابراهیم

ای آتش مرا دریاب ، مرا دریاب که در آتش دائمی می سوزم ، صبرم به پایان رسیده ، دل پر دردم دیگر طاقت ندارم ، با اشک به خود سکون می بخشم ، ولی دیدگانم دیگر رمقی ندارند.

خدایا به تو پناه می برم  مهر خود را آن چنان در دلم جایگزین کن که جایی دیگر برای عشق دیگران نماند . سراپای وجودم را آن چنان مسخر اراده خود کن که به دیگری نیاندیشم و محلی از اعراب برای اعمال دیگر نماند.

زیبایی وجود شهید چمران

دست نوشته های شهید چمران در لبنان - از کتاب خدا بود و دیگر هیچ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۲۲:۳۷
ابراهیم