صبغه الله

به وبلاگ رنگ خدا خوش آمدید - ما را با نظرات خود راهنمایی کنید

به وبلاگ رنگ خدا خوش آمدید - ما را با نظرات خود راهنمایی کنید

صبغه الله

وبلاگ صبغه الله (رنگ خدا)

........................................

سلام دوستان

خوش آمدید

دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید

........................................

هوای این روزای من، هوای سنگره، یه حسی روحم تا زینبیه می بره...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۵، ۱۲:۱۷ - ف. تفتی
    :)
نویسندگان

سلام بر ابراهیم 2

پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۴۶ ب.ظ

شهید ابراهیم هادی

اعجوبه ای خدایی که برای رسیدن به کمال از همه چیز غیر خدایی گذشت و به خود رنگ خدایی زد و به انسان کامل مبدل گشت تا اینکه قلب سلیم را یافت و به راستی که او خود را شایسته ی عنوان صبغه الله کرد

افسران - آواتار جدید بنده (شهید ابراهیم هادی ...)  

وقتی نگاه مختصری به زندگی شهید ابراهیم هادی می کنید ابعاد مختلف خودسازی و صعود وی به قلل حکمت و معرفت را به خوبی مشاهده می کنید

حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی این مجتهد و عالم عامل و استاد اخلاق  ره   در تمام بحث های اخلاقی خود که با یک اصل محوری "انسان در یپشگاه خدا" مطرح می کردند  قائل بودند که انسان دارای دو رکن اساسی است ؛ دو قوه خاص ؛ دو مفهومی که در کنار عقل قرار می گیرند و در زندگی بشر در طول حیات دنیایی او بسیار ماثراند و این دو را ریشه ی اخلاقیات انسان معرفی می کردند که این دو عبارتند از  :  شهوت و غضب ؛ دو تمایلی که با عنوان مادر احساسات با آن بیشتر آشنا هستیم

شهید ابراهیم هادی در طول حیات خود تلاش بسیاری کرد که قوه شهوت و غضب و به عبارت ساده تر حب و بغض و یا عشق ( در معنای اعم ) و نفرت خود را مطابق دستورات دین تربیت کند تا در نتیجه ی این تربیت به قول حضرت امام حسن عسگری علیه السلام به قلب سلیم برسد تا بتواند معنای حقیقی لااله الا الله را درک کند و همیشه خود را در محضر خداوند ببیند (حضرت امام خمینی ره عالم محضر خداست )

انسان در دنیا با توجه به قوایی که خداوند در اختیار وی قرار داده ( عقل و احساس ) با سه حقیقت و ویژگی دنیایی مورد آزمایش قرار می گیرد و به عبارت دیگر آزمایش های خداوند را می توان به سه بخش تقسیم کرد که آن سه عبارتند از  :  قدرت . ثروت . شهوت (در معنای اعم)

شهید ابراهیم هادی در نوجوانی و جوانی اهل ورزش باستانی بود و قدرت زیادی داشت ولی سعی می کرد رفتاری جوانمردانه همچون اسطوره ای به نام پوریای ولی را داشته باشد و این مهم اینقدر در رفتار وی مشهور بود که دوستانش به پاس این خلق نیکوی وی او را پوریای ولی نامیده بودند و حتی بر روی دیوار قرارگاه سپاه در غرب این مطلب را نوشته بودند نوشته بودند

شهید ابراهیم هادی ماشین دوستانش غرض می گرفت و مسافرکشی می کرد و بعد با تمام درآمد حاصل از این کار برای نیازمندان مایحتاج تهیه می کرد حتی افرادی که مسلمان نبودند .  بعد از انقلاب بخشی از حقوق خودش را به رسیدگی به محرومین اختصاص می داد

روزی در مسیر همیشگی خود در حرکت بود که چند خانم به وضع ظاهر او علاقهمند می شود و دوستانش این موضوع را برای وی بازگو می کنند از آن پس تا مدتی هر وقت می خواست از آن مسیر حرکت کند لباس های بزرگ و نا مرتب می پوشید و با ظاهری غیر معمول خود را می آراست تا دیگر توجه آن خانم ها را به خود جلب نکند و همچنین مقدمات ازدواج پسر همسایه ی خودشان که به دختری علاقمند شده بود را فراهم کرد و یک رابطه شبهه ناک را تبدیل به بهترین و زیباترین ارتباط مشروع که ازدواج است کرد ( امر به معروف و نهی از نکر وی ) و در آخر هم امتحان ایثار جان بود که پیروزمندانه از آن بیرون آمد

این اواخر ابراهیم آن آدم سابق نبود کمتر از گذشته به مسائل دنیایی فکر می کرد و غرق در توحید شده بود دیگر از آن صحبت های عامیانه و شوخی های مخصوصش خبری نبود ، دلش برای دوستانش که شهید شده بودند تنگ شده بود ، گویی دنیا برای روح بزرگ ابراهیم کوچک شده بود و دیگر دوری محبوب خود را نمی توانست تحمل کند

لینک مرتبط : سلام بر ابراهیم ۱

داغ کن داغ کن - کلوب دات کام


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی