صبغه الله

به وبلاگ رنگ خدا خوش آمدید - ما را با نظرات خود راهنمایی کنید

به وبلاگ رنگ خدا خوش آمدید - ما را با نظرات خود راهنمایی کنید

صبغه الله

وبلاگ صبغه الله (رنگ خدا)

........................................

سلام دوستان

خوش آمدید

دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید

........................................

هوای این روزای من، هوای سنگره، یه حسی روحم تا زینبیه می بره...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۵ بهمن ۹۵، ۱۲:۱۷ - ف. تفتی
    :)
نویسندگان

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

گذشته چه پیامی دارد؟ و اصغر چه می خواهد بگوید؟ این سوالی بود که چند روز روش فکر کردم تا به جواب رسیدم.

گذشته بر خلاف ساخته قبلی اصغر فرهادی دارای رویکردی فلسفی است. در این فیلم ما شاهد پیشرفتی مثال زدنی در ساخته های فرهادی هستیم. در فیلم جدایی نادر از سیمبن فرهادی بیشتر حرف هایش را از طریق کلمات به مخاطب انتقال می داد ولی در فیلم گذشته ما شاهد زبان فلسفی نمادها هستیم که از طریق تصویر با مخاطب ارتباط برقرار می کند و اعتراضات و اعتقادات و پیام های فیلم را بیشتر از طریق سکانس ها و نمادها بیان می کند. به شکل خلاصه باید گفت که فیلم گذشته از نظر تکنیک و ساخت بسیار عالی و فراتر از سایر کارگردانان است ولی مطابق قبل دارای مفاهیم افتضاح و غیر واقع و ضد اسلامی و بسیار بد است.

اصغر فرهادی با ساخت گذشته بحث قدیمی تضاد سنت و مردنیته را مطرح می کند که در این جدال تفکر مدرنیته برنده میدان معرفی می شود به گونه ای که می گوید دموکراسی و پیشرفت با دین و سنت در تعارض است

مسلمانان و جامعه سنتی آسیای جنوب غربی تا زمانی که سنت های خود را کنار نگذارند هیچ جایگاهی در بین کشورهای به ظاهر مدرن و پیشرفته ندارند و جامعه ی دموکراتیک غرب نمی تواند افکار سنتی و دینی را بپذیرد حتی اگر این افکار قبلا خوب و مثبت بوده باشند ، مناسب جامعه ی دموکراتیک امروز نیستند به همین دلیل برای رسیدن به دموکراسی باید دین و دستورات الهی و خدا و سنت ها را کنار زد تا به پیشرفت رسید

علی مصفا با نام احمد که نام مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله می باشد که نماد یک مسلمان است و با ظاهری مذهبی از ایران ، به مهد دموکراسی یعنی فرانسه می آید که بعد از مدتی زندگی در این جامعه دچار افسدگی می شود و جامعه دموکراتیک را ترک می کند و این سناریو به این معنا است که دین با دموکراسی در تضاد است که در جامعه امروز دین بازنده ی این جدال می باشد.

وقتی احمد به دموکراسی پشت می کند و به ایران باز می گردد خانم بژو (همسر فرانسوی و دموکراتیک احمد) شروع به بازسازی و نقاشی خانه می کند و این نشان دهنده این است که زمانی می توان پیشرفت کرد و به زیبایی رسید که تفکرات سنتی و مذهبی قدیمی خود را به کلی کنار بگذاریم ولی در سکاس بعدی که خانم بژو از دست بازیگوشی های پسربچه ی عرب به خشم می آید و با او درگیر می شود آن پسر بچه سطل رنگ که نماد بازسازی و مقاوم سازی تفکر مدرن است را به زمین می ریزد و همچنین در ابتدای فیلم می بینیم که احمد دوچرخه را درست می کند ولی تا آخر فیلم ما شاهد عدم استفاده از دوچرخه هستیم به گونه ای که تا آخر به شکل برعکس در حیاط رها شده است.

طاها رحیم (همسر نامشروع خانم بژو) که یک مهاجر عرب است و یک خشکشویی دارد، با تعالیم سنتی بزرگ شده است و وقتی به جامعه دموکراتیک قدم می گذارد و تصمیم می گیرد گذشته سیاه و جاهلیت (باورهای سنتی و مذهبی) خود را بشوید و همه را کنار بگذارد تا به پیشرفت دست پیدا کند وهمچون سایر فرانسوی ها رفتار کند به همین دلیل در فیلم نامه به او شغل خشکشویی را می دهند.

خانم بژو (زن فرانسوی) که در داروخانه کار می کند و با دارو موجبات سلامتی و آرامش مردم را فراهم می کند در رابطه با اشخاص مذهبی و سنتی نمی تواند موفق باشد و هر چه تلاش می کند که ارزش های جامعه مدرن و دموکراتیک را به مهاجرین آسیای غربی یاد بدهد و آنها را اصلاح کند تا بتواند با آنها زندگی کند ولی نمی تواند به همین دلیل در هر دو رابطه ی خود شکست می خورد ولی دوست ندارد این شکست را قبول کند او حتی در ارتباط با پسربچه عرب (پسر طاها رحیم) موفق نبوده و همواره با او در حال درگیری است.

جامعه دموکراتیک و به ظاهر پیشرفته ی فرانسه نمی تواند صداقت که یک صفت خوب است را از یک مسلمان بپذیرد چون این صداقت محصول رفتار یک مسلمان است(صداقت صفت مشهور پیامبر اکرم صلوات الله است). و این جامعه دموکرات حتی اشخاصی که در فضای سنتی متولد شده اند و می خواهند سنت خود را کنار بگذارند و به تفکر دموکراسی ایمان بیاورند را نیز نمی تواند قبول کند چون آنها متولدین جامعه سنتی هستند که دروغ گویی در خونشان است همچون دروغهای طاها رحیم به همسرش و خیانت به او و دروغهای کارگر مهاجر خشکشویی و هر کس به این افراد نزدیک شود از صفت دروغگویی آنها بی بهری نمی ماند همچون دختر بزرگ خانم بژو.

در پایان باید گفت فیلم گذشته ساخته ی آقای اصغر فرهادی از نظر تکنیکی بسیار قوی است که با زیرکی بسیار و خیلی عالی ساخته شده است و به جرات می توان گفت یکی از شاهکارهای تکنیکی است و شایسته ی گرفتن جایزه می باشد ولی باید گفت که محتوایی بسیار سمی دارد که کاملا غلط و ضد دین است و این امر باعث می شود که آن را به عنوان یک فیلم بد نام برد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۲ ، ۲۲:۲۰
ابراهیم

از " جدایی نادر از سیمین " تا " گذشته "

به نظر می رسد که یک ارتباط منطقی میان دو فیلم پر جنجال جدایی نادر از سیمین و گذشته وجود دارد.

در جدایی نادر از سیمین پیمان معادی شخصی است با چهره ی دین دارد و مذهبی و با زندگی متوسط رو به بالا و متعهد در مقابل نگهداری پدر سالمند خود و در بانک که یک نهاد بسیار مهم است و رکن آن بر اعتماد و صداقت معتبر است مشغول به کار است ؛ شروع به دروغ گویی می کند و همواره واقعیات را مخفی می کند.

هم عرض او همسر شهاب حسینی است که شخصی مذهبی و چادری معرفی می شود که برای تمام مسائل روزانه خود سعی می کند متعهد به حرام و حلال الهی باشد و در مسائل خاص به دفتر استفتائات مرجع خود زنگ می زند و در یک خانواد ضعیف از نظر مادی زندگی می کند ؛ شروع به دروغ گویی می کند تا منافعی را کسب کند.

لیلا حاتمی با دیدن این جامعه دروغگو که دارای روحیه نفاق هستند می خواهد از ایران برود و نفرت او از این اجتماع به قدری است که برای رفتن حتی حاضر است خانواده و همسرش را رها کند.

در گذشته نیز ما شاهد موضوع دروغ و خیانت هستیم و خانواده هایی را می بینیم که فرهنگ سنتی خود را فراموش کرده اند و با فرهنگ غربی زندگی می کنند.

علی مصفا (مرد خاورمیانه ای ) در این فیلم نامش احمد است که به معنای ستوده می باشد که هم نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و کارگردان با زیرکی تمام به او صفت صداقت می دهد و او را شخصی مورد اعتماد همه و امانتدار معرفی می کند ولی نکته اینجاست که او سعی دارد با صداقت بیش از حد خود مانع جدایی اعضا خانواده و کشف حقیقت شود و همین امر به دلیل زیرکی کارگردان باعث بی آبرویی همه نسبت به هم می شود به شکلی که در پایان فیلم می بینیم که نه تنها روابط تصحیح نشده بلکه گناهان نیز آشکار شده و همه نسبت به هم بد بین شده اند و اعتمادها از بین رفته است و روابط همچون دوچرخه تعمیر شده است ولی بلااستفاده می باشد و علی مصفا در ابتدای فیلم به عنوان یک مرد ریشو معرفی می شود که بعد از افسردگی شدید در دوران زندگی با خانم بژو ( زن فرانسوی ) بدون اینکه از یکدیگر طلاق بگیرند او را ترک می کند. احمد انسان خوش قولی نیست و در این فیلم برعکس فیلم جدایی نادر از سیمین می خواهد تمام حقایق را آشکار کند و نوعی میان جگری بین اعضای خانواده بکند که تنها کسی که به احمد اعتماد دارد دختر بزرگ خانم بژو است که دائما در حال دروغ گویی و پنهان کاری می باشد.

در کنار او طاها رحیم ( مرد خاورمیانه ای ) را می بینیم که دارای چهره ای همچون اعراب مسلمان است که ریش می گذارد و می خواهد نشان دهد که اخلاق اجتماعی برایش مهم است (تادیب پسرش) و در فرانسه یک خوشکشویی دارد که کثیفی ها و پلیدی ها را پاک می کند ولی با خانم بژو رابطه مخفیانه برقرار می کند و به همسر خود خیانت می کند و همواره این رابطه را با دروغ و پنهان کاری مخفی می کند.

در مقابل همه ما شاهد خانمی مهاجر با چهره ی خاورمیانه ای هستیم که به شکل غیر قانونی کار می کند و در طول فیلم دروغ می گوید و به دنبال حفظ شغل خود به هر قیمتی است که راز خودکشی را فقط او می داند.

در فیلم احمد تمام رازهای اعضای خانواده را آشکار می کند و با این کار در تلاش است تا از میان همه ی این دروغ ها حقیقت را کشف کند به همین جهت با عملکرد نادرست خود و صداقت بیش از حق خود حلقه ی اتصالی می شود میان همه و با اینکه حقیقت را آشکار می کند و تلاش می کند که اعضا را در کنار هم حفظ کند و مانع جدایی آنها شود ولی در پایان هیچ کس از نتیجه ای که به وجود آمده راضی نیست چون آبرویش جلو همه رفته است به همین دلیل به خوبی با هم ارتباط برقرار نمی کنند همچون دوچرخه ای که احمد در ابتدای فیلم آن را درست می کند ولی تا پایان فیلم آن دوچرخه هنوز برعکس و بلا استفاده کنار حیاط قرار گرفته است و این دو تصویر با هم ارتباط معنایی دارند.

می توان گفت که احمد با این کارها محل اعتماد و اطمینان را از بین برد و درست است که حقایق را مشخص کرد و آنها را بلا استفاده گذاشت همچون دوچرخه که درست شد ولی هیچ استفاده ای از آن نشد.

اصغر فرهادی با زیرکی تمام در جدایی نادر از سیمین تصویری از جامعه ایران را نشان داد که در آن دروغ و بی اعتمادی و وجود دارد و لیلا حاتمی برای فرار از این جامعه می خواهد به خارج برود و در فیلم گذشته وقتی احمد وارد فرانسه می شود و ازدواج می کند جامعه ای را مشاهده می کند که در آن خاورمیانه ای های زیادی به صورت قانونی و غیر قانونی زندگی می کنند که مرتب در حال دروغ گویی و خیانت می باشند و هر کسی از فرانسوی ها که به آنها نزدیک هم می شود به این خصیصه های منفی دچار می شود همچون خانم بژو که به طاها رحیم علاقه داشت و هر دو به همسرهای خود دروغ گفتند و خیانت کردند و دختر بزرگ خانم بژو که به احمد که یک ایرانی است اعتماد داشت و مرتب در حال دروغ گویی بود و احمد با دیدن این جامعه دچار افسردگی شدید می شود و بدون اینکه همسر خود را طلاق بدهد او را با بی مسئولیتی ترک می کند وبه ایران بازمی گردد.

فیلم گذشته نمی تواند نمایندگی ایران را به عهده بگیرد چون تمام ارزش ها و اخلاقیات و اعتقادهای ما را زیر پا گذاشته و در عوض ارزش ها و هنجارهای غربی یک جامعه ی اروپایی را به نمایش گذاشته است و به شکل غیر مستقیم به نقاط ضعف مسلمانان و جوامع آسیای جنوب غربی ( خاورمیانه ) با دیدگاهی خلاف واقع پرداخته است.

داغ کن داغ کن - کلوب دات کام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۲ ، ۰۶:۴۱
ابراهیم

شهید حاج احمد متوسیان در سوریه

امام نقی, کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان, دانلود آهنگ جدید شاهین نجفی در محکومیت حکم ارتدادش, emem naghi, imam naghi

زمانی که اسرائیل به سوریه حمله کرد بخشی از این تیپ به فرماندهی حاج احمد متوسلیان به سوریه رفتند تا بنا به درخواست سوری ها جلو صهیونیسم ها را بگیرند و این واقعه بعد از عملیات فتح المبین و آزادسازی خرمشهر بود به همین دلیل نیروهای اسلام از روحیه ی خوبی برخوردار بودند ولی سوری ها حاضر به پشتیبانی از نیروهای ما نشدند به همین دلیل سپاهیان بازگشتند – در همین زمان حاج احمد متوسیان در روزهای اول حضور در سوریه از فرمانده آنها پرسید آن افرادی که آزادانه و بدون ترس و با خیال آسوده در حال عبور و مرور اند ، نیروهای شما هستند؟ فرمانده پاسخ داد  نه  آنها نیروهای اسرائیل هستند حاجی دوباره پرسید پس چرا آنها را نمی زنید؟ و خودش بلافاصله رفت پشت دوشکا تا با مسلح کردن آن شروع به تیراندازی کند ولی نیروهای سوری حاجی را گرفتند و به زور از پشت دوشکا کنار آوردند حاجی هم ناراحت شد و گفت این چه جنگیه که می ترسید متجاوزین را بیرون کنید ولی حالا به سوریه نگاه کنید که به چه ذلتی افتاده ...

داغ کن داغ کن - کلوب دات کام


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۹
ابراهیم

داشتم غروب پنج شنبه را از روی ارتفاعات تیپ حضرت رسول نگاه می کردم ، کلان شهر تهران به اندازه ی چند بند انگشت بود و این شهر برای من و من هم برای این کلان شهر زره ای بیش نیستیم . چراغ ها روشن شده بود و نورانیت ستارگان زیبای آسمان در نور زمین گم شده بودند و فقط پرنور ترین و نزدیک ترین ها قابل مشاهده بودند

[تصویر:  xglhm3kip0vyf48z18e.jpg]

دلم گرفت ؛ یاد شهید محمد ابراهیم همت شهید حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ حضرت رسول افتادم که آرزویش این بود که پرچم اسلام را بر قلل جهان نصب کند تا نور توحید را با همه قسمت کرده باشد ولی حالا من آمده بودم در قدمگاه آنان بر روی خاک هایی که نماز شب ها به خود دیده اند صداهای قرآن شنیده اند بارها به زیارت اربابشان رفته اند با اشک های انقطاع و عشق سیراب شده بودند و حالا هم در فراغ دوست دارانشان در گرمای خورشید و سرمای بیابان هنوز منتظرند به خودم نگاه کردم و هیچ ندیدم و احساس ضعف و تنهایی کردم .

به راستی شهدا گل هایی بودند که در بوستان اسلام و با آبیاری خمینی کبیر  ره  زنده شدند و جاوید ماندند و ما مردگانیم که هنوز از خود عبور نکردیم و در تنهایی های خودمان خوشحالیم و غافل

داغ کن داغ کن - کلوب دات کام

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۷
ابراهیم

شهید ابراهیم هادی

اعجوبه ای خدایی که برای رسیدن به کمال از همه چیز غیر خدایی گذشت و به خود رنگ خدایی زد و به انسان کامل مبدل گشت تا اینکه قلب سلیم را یافت و به راستی که او خود را شایسته ی عنوان صبغه الله کرد

افسران - آواتار جدید بنده (شهید ابراهیم هادی ...)  

وقتی نگاه مختصری به زندگی شهید ابراهیم هادی می کنید ابعاد مختلف خودسازی و صعود وی به قلل حکمت و معرفت را به خوبی مشاهده می کنید

حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی این مجتهد و عالم عامل و استاد اخلاق  ره   در تمام بحث های اخلاقی خود که با یک اصل محوری "انسان در یپشگاه خدا" مطرح می کردند  قائل بودند که انسان دارای دو رکن اساسی است ؛ دو قوه خاص ؛ دو مفهومی که در کنار عقل قرار می گیرند و در زندگی بشر در طول حیات دنیایی او بسیار ماثراند و این دو را ریشه ی اخلاقیات انسان معرفی می کردند که این دو عبارتند از  :  شهوت و غضب ؛ دو تمایلی که با عنوان مادر احساسات با آن بیشتر آشنا هستیم

شهید ابراهیم هادی در طول حیات خود تلاش بسیاری کرد که قوه شهوت و غضب و به عبارت ساده تر حب و بغض و یا عشق ( در معنای اعم ) و نفرت خود را مطابق دستورات دین تربیت کند تا در نتیجه ی این تربیت به قول حضرت امام حسن عسگری علیه السلام به قلب سلیم برسد تا بتواند معنای حقیقی لااله الا الله را درک کند و همیشه خود را در محضر خداوند ببیند (حضرت امام خمینی ره عالم محضر خداست )

انسان در دنیا با توجه به قوایی که خداوند در اختیار وی قرار داده ( عقل و احساس ) با سه حقیقت و ویژگی دنیایی مورد آزمایش قرار می گیرد و به عبارت دیگر آزمایش های خداوند را می توان به سه بخش تقسیم کرد که آن سه عبارتند از  :  قدرت . ثروت . شهوت (در معنای اعم)

شهید ابراهیم هادی در نوجوانی و جوانی اهل ورزش باستانی بود و قدرت زیادی داشت ولی سعی می کرد رفتاری جوانمردانه همچون اسطوره ای به نام پوریای ولی را داشته باشد و این مهم اینقدر در رفتار وی مشهور بود که دوستانش به پاس این خلق نیکوی وی او را پوریای ولی نامیده بودند و حتی بر روی دیوار قرارگاه سپاه در غرب این مطلب را نوشته بودند نوشته بودند

شهید ابراهیم هادی ماشین دوستانش غرض می گرفت و مسافرکشی می کرد و بعد با تمام درآمد حاصل از این کار برای نیازمندان مایحتاج تهیه می کرد حتی افرادی که مسلمان نبودند .  بعد از انقلاب بخشی از حقوق خودش را به رسیدگی به محرومین اختصاص می داد

روزی در مسیر همیشگی خود در حرکت بود که چند خانم به وضع ظاهر او علاقهمند می شود و دوستانش این موضوع را برای وی بازگو می کنند از آن پس تا مدتی هر وقت می خواست از آن مسیر حرکت کند لباس های بزرگ و نا مرتب می پوشید و با ظاهری غیر معمول خود را می آراست تا دیگر توجه آن خانم ها را به خود جلب نکند و همچنین مقدمات ازدواج پسر همسایه ی خودشان که به دختری علاقمند شده بود را فراهم کرد و یک رابطه شبهه ناک را تبدیل به بهترین و زیباترین ارتباط مشروع که ازدواج است کرد ( امر به معروف و نهی از نکر وی ) و در آخر هم امتحان ایثار جان بود که پیروزمندانه از آن بیرون آمد

این اواخر ابراهیم آن آدم سابق نبود کمتر از گذشته به مسائل دنیایی فکر می کرد و غرق در توحید شده بود دیگر از آن صحبت های عامیانه و شوخی های مخصوصش خبری نبود ، دلش برای دوستانش که شهید شده بودند تنگ شده بود ، گویی دنیا برای روح بزرگ ابراهیم کوچک شده بود و دیگر دوری محبوب خود را نمی توانست تحمل کند

لینک مرتبط : سلام بر ابراهیم ۱

داغ کن داغ کن - کلوب دات کام


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۶
ابراهیم