عاشقانه (مناجات شهید علمدار با شهدا)
يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۱۳ ب.ظ
بسته ۳۱۳ سری ششم
از دانشگاه برمی گشتم ، داشتم در خیابان انقلاب حرکت می کردم ، ذهنم خسته بود. این کلیپ را پخش کردم وقتی شروع شد گفتم چه کیفیت پایینی داره کمی که جلو تر رفت دیدم سخنانش عجب سادگی و صداقتی دارد و چه زیبا نجوا می کند . جلوتر که رفت درب های دنیای دیگری را بر من گشود انگار خیابان انقلاب شده بود دروازه ای برای پرواز . وارد دنیایش شدم دیدم چقدر عاشقانه است و با تمام وجود معشوقش را صدا می زند .
کم کم چشمانم خیس شد ، سرعت قدم هایم را زیادتر کردم تا باد خیسی چشمانم را در آغوش گیرد. با همان چشمان خیس اطرافم را نگاه می کردم هیچ تفاهمی میان سخنانش و مناظری که می دیدم حس نکردم گمانم خود خیابان انقلاب نیز هیچ فکر نمی کرد که بعد از خون های شهدا قدم های مانکن های شیعه با ظاهر های آن چنانی به او برسد.
۹۲/۰۳/۰۵