نامه ای به برادر بزرگم
از : زمین ، جمهوری اسلامی
به : بهشت
برسد به دست برادر ابراهیم هادی عاشق حضرت زهرا سلام الله
راهی که تو نشانم دادی
سلام برادر ابراهیم
امیدوارم حالت خوب باشد و خبر از حال امروز ما نداشته باشی البته میدانم میبینی و...
ماهم حالمان خوب است فقط درگیر جنگی شده ایم ک تلفاتش زیاد است و نامش نرم است.
هر روز عکست را میبینم ..نگاهت با من حرف میزند!!!عکس تو بر روی دیوار شهر من است و نامت بر روی قلب جوانان
حک شده است
هیچ گاه فکر نمیکردم کسی به این اندازه خواهر و برادر داشته باشد که ابرام جان داری...
چه قدر عزیزی ابرام جان!!!
راستی چه خبر از بهشت؟؟
خوش به حالت الان جایی هستی که دروغ نمی شنوی ،شعار نمی شنوی ، تهمت نمی زنند و بی وفایی نمی بینی...
یادم هست تازه با تو آشنا شده بودم ، خیلی دوست داشتم که بر سر یادبوت بیایم و عرض سلامی بکنم
به خودت چیزی نگفتم ولی نمی دانم از کجا این خواسته من را فهمیدی و خودت مرا دعوت کردی
داشتم می رفتم سر قبر شهید پلارک تا خدمتش سلامی عرض کنم و فاتحه ای بخوانم ، سرم پایین بود و داشتم سنگ فرش های جدید بهشت زهرا را نگاه می کردم که یکباره تصویری زیبا و نورانی نظرم را جلب کرد چند قدم به عقب برگشتم و دیدم که خودت هستی
در چشمانت خیره شدم و خندیدم ، از ته قلبم...