روی عکس کلیک کنید
آن زمان هنوز حاجی نشده بود هنوز فرمانده نشده بود ولی از عشاق اهل بیت به ویژه حضرت زهرا سلام الله بود.
یک کارگر ساده بود که به سختی و با مشقت زیاد می توانست لقمه نانی را به دست بیاورد
با توجه به تاکیدات اسلام در ضمینه تشکیل خانواده او نیز تصمیم به ازدواج گرفت
توکل کرد و با دستی پر از ایمان و محبت به اهل بیت علیه السلام رفت خواستگاری...
همه فامیل های عروس خانم و دوستان نزدیکانشان به پدر عروس خانم می گفتند : عبدالحسین هیچی نداره و فقر و تنگ دستی او زبان زد است و با ازدواج آنها مخالف بودند و می گفتند دخترت را بد بخت نکن
ولی..
پدر عروس بسیار محکم و با اقتدار جواب همه را داد و جلو همه باورهای غلط فامیل ایستاد و باتوکل برخدا
گفت : من دخترم را به نمازشب های عبد الحسین می دهم...
و این بیان کوتاه و صریح پدر عروس بر گرفته از آموزه های قرآن کریم بود چون قرآن ملاک انتخاب و برتری را تقوا اعلام می دارد.