شهید آوینی :
اهل حق میداند که عاشورا و عافیت با هم جمع نمی شود.
می داند نمی توان ( یا لیتنی کنت معکم ) خواند و در خانه ماند و خود را دیندار دانست.
آیا کسی جز خویشتن را نیز می توان فریفت؟
اربعین
امسال پیاده رویش خیلی فرق می کرد ، اردو کشی شیعیان جهان در مقابل لشکر کفر (داعش + هم پیمانانش)
امسال عاشقان بیشتر توفیق حضور پیداکرده بودند.
امسال رو کم کنی اسرائیل و آمریکا بود.
خیلی
ها برای رو کم کنی لشکران شیطان آمدند عراق از سراسر دنیا ، خیلی ها رفتن
نجف و کربلا ، بعضی ها رفتند کاظمین تا روی دشمن را کم کنند ، ولی فقط
اندکی رفتند سامرا تا روی خودشان را و بعد دشمن را کم کرده و چشم شیطان را
در بیاورند.
امسال مسیر سفرمون اینطوری بود :
1 - سلام علی ساکن کاظمین
2 - سلام علی ساکن سامراء
3 - سلام علی همسر فاطمه سلام الله علیها
4 - سلام علی ساکن کربلا / سلام علی ساقی نینوا
پیاده روی اربعین سال 1393 به تاریخ ایران - 1140 سال و 10 ماه گذشت از غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
اربعین تجلیگاه همه زندگی
راهپیمایی اربعین را دوست دارم ، چون زیبا و کامل است
بعضی
ها دائم غر هستند می آیند جهاد فی سبیل الله ولی همش غرغر می کند ، چرا
غذا زیاد بود؟ چرا مامور مرزبانی این طوری بود؟ چرا اتوبوس این رنگی بود؟
چرا چایی عراقی سیاه است؟ چرا فلافل هاشون کوچک بود؟ چرا باید اینقدر راه
برویم؟ و چرا...
ولی هیچ کس به آن ها حرفی نمی زد! چون همه می دانستند که چه کسی آنها را دعوت کرده...
وقتی وارد راهپیمایی شدم یکی از دوستان مسجدی را دیدم
بعد از حال و احوال پرسی های معمول ازش پرسیدم که با چه گروهی آمدی؟ قرارتان ستون شماره چند است؟ کجا باید آنها را ببینی؟
نگاهی به من کرد و با همان لبخند همیشگی و صورت مهربانش بهم
گفت : ما آمده ایم در این راه تا از تعلقات خودمان دور شویم...
کلامش + عملش بسیار عالی بود چون خلوص داشت
همین یک جمله برای کل زندگی انسان کافی است البته اگر زائر باشد / اینم توشیه سفر ما بود الحمدالله
از آن پس هر وقت امیر می گفت ابراهیم غذا؟ یادگرفته بودم بهش می گفتم ارباب می رسونه
می گفت جای خواب؟ می گفتم ارباب میده
می گفت خسته شدیم؟ می گفتم ارباب قوت میده
می گفت وسیله برگشت به ایران؟ می گفتم ارباب میده
می گفت خطر داره نره سامرا؟ می گفتم ارباب مراقبمونه
وقتی رسیدیم بین الحرمین همش به دلم می گفتم غصه نخور رسیدیم کربلا
به دلم می گفتم ارباب حواسش بهمون هست
به دلم می گفتم ارباب کنارمون هست
ولی بین الحرمین قرار همه بیقرارها است و بغضم ترکید...
و واقعا هم بود همه زائرها حضور ارباب را کاملا حس می کردند و تمام مشکلاتشان را شخص حضرت اباعبدالله مدیریت و رفع می کرد.
خدایا این توسلات را همیشه در ما حفظ و هدایت بفرما
خودشان گفتند که حتی نمک سفره تان را از ما بخواهید و ما خاندان کرم هستیم